من خیلی رندوم بعد از اینکه سر کلاس انشا نتونستم یه کلمه بنویسم،در حل نوشتن بهترین متنی که تو عمرم نوشتم:
به آیینه نگاه کرد، چهره ای خسته دید، آنقدر خسته که انگار سال هاست نخوابیده است، چهره اش طوری غمگین و خشمگین است که انگار سال ها برای چیزی میکوشید و امروز در لحظه آخر، وقتی که حس پیروزی داشت، شکست خورده است. عمیق تر نگاه میکند، چهره اش حس طرد شده میدهد، انگار کل دنیا طردش کرده، حتی کسی که قول ماندن داده بود، قول ماندن تا ابد...